مهمانی حاجی خانم

شب گذشته (14 فروردین)شام مهمان حاج خانم مؤمنه ای بودیم که بر خلاف کوچه های تنگ محل زندگیش ،قلبی به وسعت دریا دارد و سادگی و صمیمیتش هر انسانی را شیفته کردار و رفتار این بانوی بزرگوار میگرداند و در اثر همین رفتار انسانیش از کوچک و بزرگ چون پروانه به دور شمع وجودش می گردند و خانه اش مرکزیتی شده است برای کل فامیلشان .
حیاط وسیع خانه اش در اثر زحمات شبانه روزیش صفا و زیبایی دیگری دارد ،هرگوشه ی حیاط به یک محصول اختصاص دارد . گوشه ای گل و قطعه ای زعفران و جایی هم سیفیجات و محلی برای نگهداری مرغ و ....و گوشه ای دیگر از حیاط برای پخت نان و .... اختصاص دارد خلاصه به اصطلاح مشهور از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را خودش بعمل میآورد .
خلاصه در وسط این شهر یک زندگی طبیعی برای خودش راه انداخته ،ازنانش گرفته تا زعفران و مرغ و تخم مرغ و گردو و انگور ..........را با دستان خودش بعمل می آورد . برایش از درگاه یکتای قادر توانا عمر طولانی توام با صحت و سلامت و برای فرزندانش روزگاری خوش در کنار ایشان آرزو مینمایم و خدای را شاکرم که این انسانهای پاک و مومن و مسلمان را در سر راه خانواده ی ماقرار داده است.
این مهمانی صفا و صمیمیت دوران نوجوانی خانواده و محل زندگی خودم را در من زنده کرد . چه می شد همه اینگونه بودیم .........
عکس رودخانه ارس