ورشکستگی یابباد دادن سرمایه ی مردم
این صندوق با پولهای اندک اهالی گرگر که در آنموقع هنوز خودش یک آبادی مستقل بوده پا گرفته و مدتها در غم و شادی گوشه هایی از مشکلات مالی اهالی را گرچه اندک ولی پشتیبانی میکرد .با پشتیبانی اندک چه دخترانی که آبرومندانه به خانه ی بخت رفتند . چه بیمارانی که مداوا شدند و چه داغدارانی که مراسم
سوگواری عزیزان خود رابدون دغدغه پول آبرومندانه برپا کردند . با این پولهای اندک ،خود صندوق نیز، روز بروز توسعه پیدا میکرد و کم کم سرمایه اش نیز از بکار گرفتن پس اندازهای مردم افزونتر می شد و سی سال به همین منوال عمل میکرد که از این وضعیت هم اعضاءراضی بودند و هم بنظر میرسید هیئت امنا از این وضعیت راضی و شکرگزار هستند . از حدود دوسال پیش نمیدانم چه عللی باعث شد که بدون مطالعه شروع کردند به وامهای بی رویه دادن و ........
کاری به علل و شرایطی که سبب چنین وضعیتی شده ندارم . حالا یک عده انسانهای واقعا مظلوم در این صندوق سرمایه ی خود را از دست داده اند که هیچ ، از طرف دیگر مجبورا ًانواع بی احترامی ها را هم از جانب کارکنان و مدیریت فعلی تحمل بکنند . شما تصور بکنید پیر زن و یا پیر مردی را که به علت عدم آگاهی و در دسترس بودن صندوق و شناختی که روی کارکنان داشته ،کل سرمایه ی زندگی خودش را بدون چشمداشتی به دست این افراد سپرده و حالا نیز برای گرفتنش باید از هفت خوان رستم بگذرد و تازه اندکی از پسندازش را آنهم با هزاران تحقیر و توهین ،چنانکه گویا لطف بزرگی در حقش میکنند بعد از مدتها سرگردانی و واسطه پیدا کردن به او بر میگردانند .
امیدوارم مسئولین منطقه فکری اساسی برای این افراد بکنند تا حداقل کل سرمایه ی خود را از دست ندهند .و همچنین رسیدگی بکنند به بینند چرا چنین کرده اند . این را از یک بقال ساده هم اگر بپرسید میداند که در همان لحظه های اولیه که متوجه میشود سرمایه اش سیر نزولی بخود گرفته است ،کار را متوقف میکند و بدنبال علت میگردد . چرا این آدمهای کارکشته که ادعای .... دارند تا خالی شدن سرمایه بانگ متوجه این موضوع نشده اند ،آیا علت دیگری داشته است که .......
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار





عکس رودخانه ارس