تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

از دو روز مانده به ,عاشورا گرفتار سرماخوردگی شدم ،این بیماری عجیب و غریب چند روزی است که مارا به دنبال خود می کشاند ،حتی به اکو و متخصص قلب هم کشید ،ترسم از این بود این بیماری بدتر از سرطان زود ازپایم در آورد  ولی تا حالا مهلت داده است گرچه نماز را هنوز نشسته میخوانم... ولی میخوانم امیدوارم این بیماری ها ی عجیب پیوندی طرف شما عزیزان نیاید . آمین .

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
جمال صورت و معنی ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد
هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند
بر آتش تو بجز جان او سپند مباد
شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی
که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد

محرم

بچه که بودم فک میکردم عاشورا یعنی هرکی که تا شب بیدار بمونه و محکم تر سینه بزنه ...

ولی بعد فهمیدم اصلا عاشورا این چیزا نیست....

اون کسی که واسش داریم عزا میگیریم اصلا حرفش این چیزا نبوده.....

فقط گفته که من برای
احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم.

 
بعدش من تصمیم گرفتم
نمازمو اول وقت بخونم همونطور که اون مرد وسط تیر باران نماز خوند...

تصمیم گرفتم که هر مفسد یا بدحجابی دیدم بهش تذکر بدم، همونطوری که حضرت بخاطر جلوگیری ازفساد و امر به معروف قیام کرد....
ولی.....!

هنوزم که هنوزه خیلیا رو می بینم که فکر بچگیه منو دارن.....!!!

یا ابا عبدالله* ع

 

…………………………………..

اي حسينه آغليانلار آغليين اؤز حاليزه
ايندي آغلير كربلا شاهي سيزين احواليزه
امت بي غيرتي نيلير امام تشنه لب
احتياجي يوخ سيزين بير قطره اشك و آهيزه
شمردن آرتيق حسينه سيز اذيت ايله ديز
اي خلاف دين ائدنلر بير باخون اعماليزه
ادامه نوشته

زنی از تبار کار و زحمت

معمولاًرسم است که در دفتر خاطرات از شخصیت های بزرگی که در زندگی نویسنده خاطرات تاثیر گذار بوده اند چیز هایی نوشته میشود ولی من ترجیح میدهم از آنانی که در هیچ دفتر و دستکی از این افراد یادی بمیان نمی آید ،گزارشی و خاطره ای بنویسم . این پیر زن همسایه و فامیل ما هم آز آن دسته از انسانهایی است که اگر داستان زندگیش را به رشته تحریر در آوریم و یا از جریان زندگیش فیلم و یا سریالی تهیه بکنیم ،اطمینان دارم که بیننده را بر سر جای خود میخکوب میکند خانم ط.... ب.....یکی از همین انسانها بود . دستهای پینه بسته و قد خمیده اش حکایت از گذشته ی تلخ و پر زحمت اورا یاد آوری میکرد و .....

بهر حال دیروز پنجشنبه این زن رنج کشیده یزحمتکش دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار یار شتافت ،مریض نبود و براحتی جان به جان آفرین تسلیم کرد ،برایش از درگاه یکتای قادر و متعال علود درجات و برای بازماندگانش صبر از درگاه خداوند دانای توانا خواهانم . روحش شاد و همیشه رحمت واسعه ی خداوندی شامل حالش باد .

آنا جان دنیانین آغریسین غمین
بوزار میش ساچوندا عیان گؤرموشم
سویوق آه چکنده ، اورکدن درین
دونیانی چولقایا طوفان گؤرموشم
دئییرم گوره سن هانکی طالعین
شومچا قایداسینین اوسته دوغولدون
یانیرام گؤره نده ، بو کولوب بئلین
آغ بیر گؤیرچین ، تک چنده بوغولدون
اوزیون قیر یشی ،زاماندان دئییل
آجی فلاکتدن، نشاندیر آنا
گؤزیون تور چکن ،چم دومان دئییل
آغلاما غدان گلن زیاندیر آنا
ایندیکی آنالار گونی چاتیبدیر
سنه جان تحفه سی وئر سمده آزدیر
قات قات اورگونده آرزی یاتیبدیر
سینه ن ساوالاندیر ، گؤزون آرازدیر
چوروتدون عمریوی بیز لرین اوسته
مهربان گؤزیوه ، قوربانام آنا
سنه غلام اوللام اؤزوم پیوسته
مین یول باش ایره م ، سن تک انسانا
ناقابیل تحفه می ، قبول ائیله سن
قاریشقانین شاها نه یی وار وئره
ایسته سون گؤزومی ، هدیه وئریم من
اوگول قدملرین ،التدا سریئره
سنین قانادینلا ، اوچور «اولادین»
سنسیز بو دونیا دا ثروتی یوخدور
سنسیز بیر یتیمدیر آنا سوراغلی
آنا سیندان بؤیوک نعمتی یوخدور
تقدیم به مادران بهشتی